امیلی ویلیس سکس چت کانال خروس سخت را با دوست عجیب و غریب خود به اشتراک می گذارد
مهمانی خواب با Stepdad. امیلی و سامی در حال خوابیدن هستند. برخی از درگیری های بالش بازیگوش به سرعت به چیزی کمی بازیگوش تر تبدیل می شود وقتی سامی شروع به مالیدن بچه های دوست صمیمی خود می کند و بالاتنه اش را بلند می کند. او که احساس شیطنت می کند ، پیشنهاد می کند که آنها در اتاق پدرخوانده امیلیس بچرخند تا ببینند چه چیزی می توانند پیدا کنند. نوجوانان با جستجوی تخت خواب پدرخوانده خود با یک DVD قدیمی خانگی روبرو می شوند. آنها دور لپ تاپ امیلیز جمع می شوند و وقتی می بینند روی آن چه چیزی وجود دارد دهانشان با تعجب باز می شود. دختران آنقدر از پورنو هاردکور پدر خوانده اش مجذوب شده اند ، حتی وقتی به خانه می رسد صدای درب ورودی را نمی شنوند. وقتی صدای ناله و صداهای لعنتی را که از لپ تاپ می آید می شنود ، خروسش مورد توجه قرار می گیرد. او بی سر و صدا پشت مبل می پرد تا دید بهتری از دختر ناتنی اش و الاغ بهترین دوستانش داشته باشد. پدر تصمیم می گیرد که آنها را بترساند ، با سرعت به سراغ ماسک گرگینه خود از هالووین گذشته می رود. او را می پوشد و دوباره به حالت اولیه برمی گردد. او به طور مخفیانه پشت دوست صمیمی دخترانش قرار می گیرد ، اما به جای ترساندن او ، نمی تواند از خیره شدن به الاغ او دست بردارد. او به آرامی دور کمر لباس خواب او را گرفته و آنها را به سمت پایین می کشد و الاغ برهنه اش را نشان می دهد. او شورت نمی پوشد ، اما اگر او لباس می پوشید ، خیس می شد. او پوزه نقاب خود را در امتداد ترک خوردن الاغش اجرا می کند و سامی مجبور است سخت تلاش کند تا ناله او را خاموش کند. بنابراین با بهترین دوست دختران ناپدری ، پدر خروس سخت خود را بیرون می آورد و آن را به الاغ تنگش می کشاند ، به آرامی دخترش متوجه نمی شود که او حتی در اتاق است ، خیلی کمتر او را لعنت می کند. وقتی او را مسخره می کند ، او را می لغزد سکس چت کانال و روی مبل می خوابد. سامی با لبخندی بر لب ، به خواب می رود. و این زمانی است که امیلی گرسنه بیدار می شود و به دنبال یک میان وعده نیمه شب می رود. او به راحتی به مبل می رود و پدر خوانده هایش را در بوکسورهایش می گیرد. او آن را بیرون می آورد و در دهان گرم خود قرار می دهد ، سپس شروع به بازی با گربه مرطوب خود می کند. پدر دیگر نمی تواند جلوی خود را بگیرد ، نمی تواند خودش را از لعنت به بیدمشک تنگ و نوجوان باز دارد. دختر ناپدری است و عاشق این خروس است. وقتی سامی از خواب بیدار می شود ، می پرسد آنها چه کار می کنند و هیچ زمانی را برای پیوستن به سرگرمی تلف نمی کند. استفاد هر دو را لعنت کرد و به آنها اجازه داد خروس بزرگ خود را به اشتراک بگذارند. دختران از پدر خوانده بسیار سپاسگزار بودند. بهترین. خواب آور همیشه!
مدت زمان:
06:31