رابطه جنسی کانال تلگرام سکس چت سخت
آن - عمل سوم: کلاهبرداری. آنه - سه عمل کنید: صحنه کلاهبرداری در اتاق خواب آن باز می شود. او به آرامی توسط خواب از خواب بیدار می شود و با شهوت و فداکاری گوش به گوش لبخند می زند. یک شبه ، او تبدیل به یک مرد جدید شده است ، که وسواس شاهزاده خانم خود را دارد. در حالی که بقیه کارکنانش مشتاقانه از پشت در تماشا می کنند ، او دختری را غافلگیر می کند - یک گردنبند زیبا و جدید از عجیب ترین فروشگاه طلا و جواهر در شهر. او به آن می گوید که خانم فارلینگ را مجبور کرده است این دستور را مخصوص او سفارش دهد ، زیرا هیچ دختری از وی نباید یک تکه قلع زنگ زده به گردن او ببندد. آنه در حالی که گردنبند را از جعبه بیرون می آورد و آن را نشان می دهد ، به پدر لبخند می زند ، اما حالت او به زودی محو می شود. او به او می گوید که از خوشحالی کنار خودش است. او بهترین پدر است که می تواند از او بخواهد و مراسم خیریه در پایان هفته بی نقص خواهد بود - اما او نمی تواند هدیه را بپذیرد. او توضیح می دهد که قلب شکسته اش تنها چیزی است که تا به حال داشته است و متعلق به والدین واقعی اش بوده است. او هنوز معتقد است که آنها جایی هستند و تا زمانی که آنها را پیدا نکند ، هرگز آن را بر نمی دارد. به همین دلیل است که او اینجا است. او به کمک او نیاز دارد. بابا قبل از جدا شدن لحظه ای او را مطالعه می کند. او خانم فارلینگ را احضار می کند و با صدای آهسته می پرسد آیا دستیارش بررسی سوابق دختر را تکمیل کرده است؟ او آرام سر تکان می دهد و زمزمه می کند که هیچ اثری از والدین پیدا نکرده اند. بابا او را بغل می کند و به سراغ آن می رود. او بشدت شگفت زده و مأیوس است تا او را خوشحال نگه دارد ، وعده می دهد که برای هرگونه اطلاعات مربوط به یافتن افراد او پاداش ارسال خواهد کرد. آنی اشک می ریزد و او را در آغوش می گیرد. 'واقعاً منظورت این است؟ 'او می گوید. او سرش را تکان می دهد و می افزاید که با ارتباطاتش باید بتوانند والدین او را در عرض چند روز پیدا کنند. آن را در حالی که با شهوت به بدن او چسبیده است بغل می کند و خانم فارلینگ را می فرستد تا به روزنامه نگار خود هشدار دهد. چند روز بعد. وقتی دست پیتی برایش روزنامه می آورد ، آقای هندز در دفتر خود نشسته است. آن در صفحه اول با تیتری نوشته شده است: پاداش 1 میلیون دلاری برای والدین واقعی. خبیث به سختی می تواند به چشمانش باور کند. او PATTY را از اتاق بیرون می کند ، خط دیگری انجام می دهد و تماس می گیرد. او در یک مکالمه یک طرفه می گوید: "خواهر ،" 'حالا بیا اینجا شوهر را بیاور من برای شما دو نفر کار دارم! 'با محکم کردن تلفن ، او با انگشت خود دندان هایش را پاک می کند و به سمت گاوصندوق خود می رود. در تلاش برای باز کردن قفل ، او در نهایت این کار را انجام می دهد و پاکت مانیل را که نام آن روی آن قرار دارد بیرون می آورد. برش: در می زند. آقای هندز به سرعت آن را باز می کند تا خواهر و برادر شوهرش را نشان دهد. آنها یک زن و شوهر بسیار آشغال هستند ، به ویژه شوهر ، آقای بادج. در حالی که آقای هندز سعی می کند آنها را با سرعت از طریق حیاط به سمت دفتر خود ببرد ، آقای باج اصرار می کند که آنها برای بازدید از بال مخفی او یک توقف متقابل انجام دهند. مدتی است که به دخترانش نگاه خوبی کرده است. خانم بادج با شوهرش موافق است و از برادرش می خواهد که آنها را رها کرده و فقط یک نگاه سریع بیندازد. صاحب کج خشمگین می شود و می گوید عجله کنید. او تمام روز را ندارد برش: آقای هندز این زن و شوهر را از طریق اتاق مخفی هدایت می کند ، زیرا آنها بر روی هر دختری آب می اندازند. یتیمان در محل زوج واقعاً نفرت انگیز و ناپسند کوچک می شوند. آنها حتی بدتر از آقای Hands هستند! برش: آقای Hands در داخل دفتر خود به زوج دستور می دهد که بنشینند. او یک پیشنهاد تجاری برای آنها دارد. یکی از دخترانش توسط یک تاجر بسیار ثروتمند پذیرفته شده است و آنها در حال حاضر یک میلیون دلار برای یافتن والدین واقعی او پیشنهاد می دهند. خانم باج با لحن کوتاهی می گوید: "من کسی را نمی کشم." 'نه بعد از دفعه قبل! آقای باج به همسرش می گوید ساکت شوید و حرف برادرش را قطع نکنید. او از آقای Hands می پرسد که به چه چیزی رسیده است. آقای هندز پاسخ می دهد: "این پول پاداش متعلق به من است." "اگر آنها قصد دارند یکی از دختران من را بدزدند ، من حداقل کسی هستم که از آن سود می برد. و من حاضرم هر دوی شما را در 50/50 قطع کنم. خانم باج هنوز مردد است. او برادرش را متهم می کند که یک دروغگوی آسیب شناس است و می پرسد چرا باید او را باور کنند. آقای هندز به خواهرش می گوید که می داند آنها به دنبال ورود به تجارت او هستند. او نوع نگاه آنها به دخترانش را می بیند. انجام این کار برای او یک آزمایش عالی برای مشارکت بلند مدت خواهد بود. آقای باج بسیار مشتاق است که بیشتر بشنود و با بستن دوباره همسرش ، از برادر شوهرش می پرسد که آنها باید چه کار کنند. آقای هندز توضیح می دهد که تنها کاری که باید انجام دهند این است که آن را متقاعد کنند که آنها پدر و مادر واقعی او هستند. و او دارای تمام اطلاعات داخلی است که برای تکمیل خط مشی خود به آنها نیاز دارند. او پاکت مانیل را در اختیار آنها قرار می دهد که حاوی عکس ها و اسناد مربوط به والدینی است که سالها قبل دختر را رها کرده بودند. آنها مرده اند. همه سوابق وجود دارد. اما مهمتر از همه ، او این را دارد. آقای Hands نیمه دیگر گردنبند قلب شکسته آن را بیرون می آورد. او با کنایه می گوید: "این یادگاری کوچک را جلوی چشمانش می زنی." و این پول به اندازه ما خوب است! آقای باج مشتاقانه گردنبند را از دست برادرشوهرش می گیرد. مردان شروع به خندیدن می کنند. خانم بادج می گوید: "خیلی سریع نیست." 'من هنوز با هیچ چیز موافقت نکرده کانال تلگرام سکس چت ام
مدت زمان:
12:25