سیلویا سایج در چت شهوت حین ماساژ به سختی لعنتی می شود
راز مامان ناپدری من زک وایلد از کلاس به خانه ای برمی گردد که فکر می کند خانه ای خالی است. او پدر و مادر خوانده اش را صدا می زند اما هیچ کس جواب نمی دهد. روی پیشخوان تعدادی تنقلات و یک کوزه اسرارآمیز از چیزی به نام "Magic NURU Gel" وجود دارد که زک تصور می کند باید توسط والدینش آنجا رها شده باشد. وقتی آن را می شنود که صدای ملایمی را در اتاق دیگر می شنود ، آن را به طبقه بالا می آورد تا دوباره در اتاق آنها قرار بگیرد - صدا در مورد مالیدن ژل در سراسر بدن کسی صحبت می کند ، امروز لعنتی در خانه اش چه می گذرد ؟! زک در اتاق خواب را باز می کند تا نگاهی کند و متوجه می شود که نامادری اش سیلویا سایگ روی تشک لاستیکی کف اتاق خواب پهن شده است و کاملاً برهنه است و روغن را روی بچه های بزرگ و نوک سینه های حساس بزرگش می مالد. به نظر می رسد او در حال تمرین برخی از تکنیک های ماساژ است. چشمان زک برآمده در حالی که مشاهده می کند مادر ناتنی اش بدن چرب شده او را بالا و پایین احساس می کند و دستش غریزه به سمت شلوارش می رود تا خودش را لمس کند. با این حال ، هنگامی که او به طور تصادفی سگک کمربند خود را به در اتاق خواب می زند ، عمر کامل او کوتاه است. سیلویا او را گرفتار می کند و وحشت می کند - تعادل خود را از دست می دهد و شروع به افتادن روی تشک می کند ، و به عنوان یک نجیب زاده کامل ، زک به جلو حرکت می کند تا او را بگیرد چت شهوت ، و به طور تصادفی سینه هایش را در این مرحله لمس می کند. سیلویا مضطرب است ، او نمی دانست که زک این را می بیند و نمی خواهد پدرش متوجه شود ، او به طب جایگزین اعتقاد ندارد. به همین دلیل زمانی که او دور است در اتاق خواب به تنهایی تمرین می کرد. زک پیشنهاد می دهد که سیلویا روی او تمرین کند ، و در حالی که او در ابتدا امتناع می کند ، پسر خوانده اش او را متقاعد می کند که یا او است یا روی پدر قدیمی عزیز تمرین می کند. سیلویا زاک را مجبور می کند که لباس هایش را کنار بگذارد و به زودی مادر و پسر هم برهنه می شوند و در موقعیتی قرار می گیرند که یک خانواده حساس را به هم بزنند. سیلویا ژل NURU را از کاسه به پشت پسر ناتنی خود می ریزد و سپس مایع سینه های مادرانه خود را می پوشاند. او شروع به آسیاب کردن به پشت او می کند ، در حال چرخیدن و کشیدن بدن در برابر او و ناله می کند ، زیرا گربه او اصطکاک را در پشت پسر ناتنی خود احساس می کند. سپس وقتی سیلویا زک را زیر و رو می کند ، ماهیچه های محکم پسر ناتنی و خروس سفت و بزرگ او در چهره او خیره شده اند و مادر نمی تواند در برابر کشیدن دیک پسر خود مقاومت کند. او ژل بیشتری را در دستان خود می گیرد تا بیدمشک مرطوب و مایل خود را روان کند و روی دیک پسر ناتنی خود می نشیند تا او را به اوج برساند. مثل پدر ، مثل پسر!
مدت زمان:
01:10