کندرا اسپید جوان آسیایی توسط پدر خوانده اش لعنتی می سایت چت شهوانی شود
تصادف کوچک دختر. یک دختر کوچک نوجوان به نام کلی (کندرا اسپید) که در حال رفتن به خانه است وقتی دوستش با او تماس می گیرد و به او می گوید که ناپدری اش به دنبال او است ، دختری را تحسین می کند که دخترش را تحقیر می کند. کلی با نگرانی کنار می آید و به دوستش می گوید که او فقط با دوست پسرش که به او وارد شده رابطه جنسی داشته است. وقتی به خانه نزدیک می شود ، به دوستش می گوید که باید مثل اسب مسابقه اذیت شود. TITLE PLATE او به خانه می رسد و سعی می کند بی سر و صدا وارد خانه شود ، اما لحظاتی سایت چت شهوانی بعد پدر ناتنی اش (دریک پیرس) از جاهای دیگر خانه با عجله وارد اتاق می شود و می گوید: "اینجا هستی! نگران بودم مریض! او توضیح می دهد که چندین بار سعی کرد با تلفن همراه او تماس بگیرد اما او جواب نداد. کلی می گوید متأسفم - او در خانه دوست پسرش بود و احتمالاً زمان را گم کرده است ، فکر نمی کرد که این اتفاق بزرگی باشد. موضوع مهمی نیست؟ او با اغراق دست هایش را بالا می اندازد ، زیرا همه می دانست هر اتفاقی ممکن است برایش بیفتد ، او ممکن است صدمه دیده یا ربوده شود یا چه کسی می داند چه مشکلاتی وجود دارد! آیا او حتی نمی تواند یک پیامک ارسال کند؟ آیا نوجوانان هم سن و سال او قرار نیست به تلفن هایشان چسبیده باشند؟ باتریش کم بود ، کلی به او می گوید که سعی دارد او را آرام کند ، بنابراین او آن را بیرون نیاورد - اما خوب است ، هیچ اتفاقی برایش نیفتاده است ، می بینی؟ او یک چرخش زیبا می کند و خود را برای او نشان می دهد تا ببیند که او خوب است. بنابراین او می تواند استراحت کند! او راه می افتد تا از کنار او عبور کند اما او او را متوقف می کند ، بدون شک آرامش خود را اعلام نکرده است. "من آدم بدی اینجا نیستم ، کلی! او می گوید ، او و مادرش فقط نگران او هستند ، این همه! کلی واضح است که کمی ناراحت و بی حوصله به نظر می رسد ، هیچ اتفاق بدی نیفتاده است ، بنابراین آیا آنها می توانند لطفاً این را کمی بعد انتخاب کنند؟ او یک اسموتی بزرگ داشت و واقعاً مجبور است - 'این اصل کار است ، کلی! او با عصبانیت می گوید ، واضح است که این کار را رها نمی کند. او همچنان به او سخنرانی می کند و همانطور که او شروع به تکان خوردن می کند - در ابتدا چندان قابل توجه نیست ، اما هرچه پدرش بیشتر صحبت می کند آشکارتر می شود. دیری نپایید که او به وضوح "رقصیدن" را انجام می دهد و پاهایش را به هم می چسباند و از پهلو به پهلو می چرخد و سعی می کند آن را نگه دارد. در حال حاضر ، کلی به شدت آن را نگه داشته است ، و اگرچه احساسات پدرش لمس کننده است ، اما او به سختی قادر است برای ثبت آنها او حرکت می کند تا او را در آغوش بکشد ، اما او او را به عقب هل می دهد زیرا احساس می کند هر لحظه ممکن است بترکد. پدرش با غرور آزرده می گوید: "کلی ، من فقط سعی می کردم احساسم را به تو بگویم! "کلی حرفش را قطع می کند -" نه ، بابا ، اینطور نیست "، او با صدایی تنش زده می گوید که سعی می کند از او عقب نشینی کند ،" این فقط این است - اوه نه - اوهههه ...! وقتی ناله می کند و گاز می گیرد ، اولین علامت یک نقطه مرطوب در ناحیه فاق او ظاهر می شود و از پای شورتش پایین می آید. Sh E با تعجب به پایین نگاه می کند ، سپس به عقب برمی گردد تا نگاه پدر را ببیند - او کاملاً مات و مبهوت است. پدرش با وحشت به تماشای نقطه مرطوب تیره و پهن شدن روی شلوارش می نشیند و مایع طلایی در حال پارچه و قطره قطره از پارچه در حالی که خود را به طور غیرقابل کنترل ادرار می کند. Sh E تسلیم احساس رهایی می شود ، چاره ای جز رها کردن آن در حال حاضر وجود ندارد ، دستانش به طرز ناخوشایندی در کمر او با ابهام حرکت می کنند ، زیرا هیچ کاری نمی تواند انجام دهد تا مانع از وقوع آن شود. Sh E خودش را تخلیه می کند و وقتی آخرین اونس از او بیرون می آید ، او و پدرش در حالی که شوکه شده اند بی کلام به یکدیگر خیره می شوند. کلی ، شلوار ایستاده آغشته به ادرار ، و پدرش همچنان به هم خیره می شوند ، دهان آنها کاملاً شوکه شده اما قادر به بیان هیچ کلمه ای نیستند. Ke Lly اولین کسی است که شکست ، سعی می کند خودش را از شرم بپوشاند و می گوید: "پدر ..." فوراً ، پدرش وارد حالت والدین می شود و سعی می کند او را دلداری دهد ، حتی اگر به نظر می رسد تا حدودی از کل صفحه نمایش عصبانی شده است. من می گویم -خوب است ، و شروع به قدم برداشتن به سمت او می کند و سپس وقتی یاد گودال پای او می افتد کوتاه می آید. هی فقط ... آن را تمیز کنید ، می گوید سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید. خوب است . او به او اشاره می کند که به سمت او بیاید - "ابتدا ، بیایید شما را از آن لباس های خیس بیرون بیاوریم ..." کلی به سمت او می آید ، هنوز خجالت زده و تا حدی در شوک است. S او بی اختیار آنجا ایستاده و می بیند که پدرش ترحم می کند او و غرایز والدینی اش بر او مسلط می شوند. او با تردید شلوار را از ناحیه کمر لمس می کند تا به او کمک کند تا شلوار خود را شل کند و سپس آنها را از بدنش جدا کند و شلوار را در مچ پای او نگه داشته و از او بخواهد یک پا را بعد از پای دیگر بلند کند. پای خود را برای حفظ تعادل خود در حالی که پای دیگر را بالا می آورد ، و همین کار را برای پای مخالف انجام می دهد. او با ترس و وحشت به شلوار به اندازه کافی به پهلو می رسد تا آنها را از سر راه بردارد. H E بلند می شود و از دیدن او در شلوارهای خیس شده اش شگفت زده می شود - آه عزیز ، او با آه می گوید و می گوید که فکر می کند آنها نیز باید بروند
مدت زمان:
12:17